English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluidity U حالت مایعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
hydrolic U مایعی
bubble sextant U سکستانت مایعی
pool rectifier U یکسوکننده مایعی
liquid honing U سنگ زنی مایعی
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
to d. up a liquid U مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lyophobic U دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
broth U غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
defoliant U گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
self U حالت
ill conditioned U بد حالت
tempers U حالت
expressions U حالت
manner U حالت
disposition U حالت
makes U حالت
expression U حالت
make U حالت
estates U حالت
if U حالت
line condition U حالت خط
predicament U حالت
predicaments U حالت
estate U حالت
queasiness U حالت قی
cases U حالت
case U حالت
fettle U حالت
tempered U حالت
temper U حالت
glass eyed U بی حالت
idiocrasy U حالت
posturing U حالت
feverishness U حالت تب
postures U حالت
febricity U حالت تب
postured U حالت
posture U حالت
attitude U حالت
situations U حالت
situation U حالت
pyreticosis U حالت تب
attitudes U حالت
stated U حالت
phases U حالت
state- U حالت
state U حالت
phase U حالت
moods U حالت
mood U حالت
stating U حالت
states U حالت
status U حالت
unexpressive U بی حالت
condition U حالت
stances U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
stance U حالت
phased U حالت
grain U حالت
thirstily U با حالت تشنگی
idle position U حالت سکون
ignition condition U حالت احتراق
genitive U حالت اضافه
idiocrasy U حالت مخصوص
in a state of depression U در حالت افسردگی
in form U خوش حالت
defensively U با حالت تدافع
defensive U حالت تدافع
locative U حالت مکانی
limit state U حالت حدی
dative U حالت برایی
logical state U حالت یک منطقی
defensively U حالت دفاعی
lucid interval U حالت افاقه
sulkily U با حالت قهر
inactive status U حالت انتساب
deplorble condltion U حالت زار
initial state U حالت اغازی
input mode U حالت ورودی
lethargically U با حالت سبات
crudely U در حالت خامی
insert mode U حالت درج
isopiestic U حالت فشارمتعادل
kashruth U حالت جواز
balanced state U حالت متعادل
resilience U حالت ارتجاعی
nervousness U حالت عصبانی
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
possessive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
jussive U حالت امری
linearity U حالت طولی
domesticity U حالت اهلی
liquid state U حالت مایع
kashrut U حالت جواز
iciness U حالت یخی
circumstantiality U حالت وکیفیت
balanced state U حالت تعادل
automatism U حالت خودکاری
doubtfulness U حالت تردید
atilt U با حالت حمله
doughiness U حالت خمیری
arborescence U حالت شاخهای
downiness U حالت کرکی
antisepsis U حالت ضد عفونی
drinking bout U حالت مستی
drive state U حالت سائقی
drowsihead U حالت نیمخواب
eburnation U حالت عاجی
circuit opening U حالت مدارباز
eigenstate U حالت انرژی
deliverable state U در حالت تحویل
deadness U حالت مرده
balanced state U حالت متوازن
childishness U حالت بچگی
chararcter mode U حالت دخشهای
colloidal state U حالت کلوییدی
burst mode U حالت پیوسته
command mode U حالت فرماندهی
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
borderline state U حالت مرزی
corresponding state U حالت متنافر
balminess U حالت مرهمی
counterpoise U حالت تعادل
creaminess U حالت سرشیری
energy state U حالت انرژی
equation of state U معادله حالت
equilibrium state U حالت تعادل
fugitiveness U حالت شخص
gas phase U حالت گازی
acedia U حالت خ-لسه
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
accidentalness U حالت اتفاقی
goutiness U حالت نقرسی
grittiness U حالت شنی
multiplex mode U حالت تسهیم
ground state U حالت پایه
hang over U حالت خماری
heat proof quality U حالت نسوزی
humanness U حالت انسانیت
accusative U حالت مفعولی
free wheeling U حالت خلاصی
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
erectness U حالت عمودی
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
answer mode U حالت پاسخ
feminineness U حالت زنانه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com